دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۰۰ - ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
مرجعیت‌علمی در دولت آینده؛

سازوکار‌های عملیاتی در تحقق مرجعیت علمی

جوهرە تمدن‌های پیشرو، پیشوایی علمی و فنی در میان جوامع بوده است؛ بنابراین بنیان نهادن تمدن نوین اسلامی جز از مسیر دستیابی به مرجعیت علمی و فنی ممکن نیست.
کد خبر : 915565

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، در این مقاله با توجه به وضع موجود علم و فناوری در کشور سازوکار عملیاتی برای نیل به مرجعیت علمی پیشنهاد می‌شود. برای این منظور از شواهد تاریخی در دوران شکوفایی تمدن اسلامی بهره گرفته می‌شود. دانش قدیم بخشی از تحولات علمی و فنی تاریخ تمدن بشری را تشکیل می‌دهد، با این قید که اکنون به صورت مستقیم قابل بهره‌برداری نیست؛ اما منش‌ علمی قدیم که شکوفایی تمدن‌های بزرگ را رقم زده است، قابل طرح و بهره‌گیری است.

غلام‌حسین رحیمی (استاد مهندسی مکانیک، دانشگاه تربیت مدرس) در مقاله‌ای با عنوان «سازوکارهای عملیاتی در تحقق مرجعیت علمی (با رویکرد بهره‌گیری از شواهد تاریخی در دوران شکوفایی تمدن اسلامی)» به این موضوع می‌پردازد که بخشی از منش و سنت علمی دورە اسلامی که در مرجعیت علمی آن نقش مؤثر داشتند، معرفی می‌شود. دلیل طرح چنین موضوعی آن است که این مواریث در زمان حاضر نیز برای دستیابی به مرجعیت علمی قابل بهره‌گیری است.

در این پژوهش بر این اساس، مبتنی بر تجربیات تاریخی و با توجه به وضع موجود علم در ایران، مواردی، مانند شاخص‌های اصلی مرجعیت علمی، شاخص‌های مرتبط با الگو و سرمشق بودن و سازوکار عملیاتی برای حرکت به‌سوی مرجعیت علمی پیشنهاد می‌شود.

* رهبری یا مرجعیت علمی

به زعم این پژوهشگر تأمین نیاز‌های ابتدایی، بشر اولیه را واداشت تا ابزار‌های سادە طبیعی بسازد و بدین‌سان صنعت جوانه زد. این ساختن مستلزم پدید آمدن مفاهیم متعدد در ذهن جستجوگر بشر شد که مجموع آنها به‌تدریج علم نام گرفت.

توسعە علم و فناوری از حیات اولیه تمدن بشری تاکنون ادامه دارد. با رشد و توسعە جوامع و فاصله‌گیری علمی و فنی آنها از یکدیگر، بحث بر اینکه چه فردی یا جامعه‌ای رهبری علم را بر عهده دارد و دیگران پیرو آن هستند، مطرح شد و چنین شد که بحث رهبری یا مرجعیت علمی شکل گرفت.

چند دهه اخیر با انتشار شتابنده و گستردە نتایج تحقیقات پژوهشگران دانشگاهی ایران در قالب مقالات علمی در پایگاه‌های معتبر بین‌المللی، نوعی روحیه خودباوری علمی پدید آمد

* ایران و دوران شکوفایی تمدن اسلامی                                            

این پژوهشگر توضیح می‌دهد که در طول تاریخ تمدن بشر، حداقل سه تمدن بزرگ موقعیت مرجعیت یافتند:

  • تمدن یونانی (حدود قرن چهارم قبل از میلاد تا قرن دوم میلادی)
  • تمدن اسلامی (قرون سوم تا هفتم هجری؛ نهم تا سیزدهم میلادی)
  • تمدن غربی (حدود قرن شانزدهم میلادی تا پایان قرن نوزدهم)

از دیدگاه نویسنده این پژوهش؛ ایران در دو دوره از نظر علمی به خود بالید. دورە باستان (از ماد‌ها تا ساسانیان، به ویژه با تأسیس دانشگاه جندی شاپور) و دورە اسلامی (از قرن دوم تا حدود قرن هفتم هجری؛ یا هشتم تا سیزدهم میلادی) پس از آن ایران در حوزە علمی به معنای اعم یا متوقف شد و پیشرفت نکرد؛ و یا در موقعیت مرجعیت نبود.

این پژوهشگر توضیح می‌دهد که در قرون یازدهم تا پایان سیزدهم هجری در بسیاری از شاخه‌های علم طبیعی عملا نوعی واپسگرایی به چشم می‌خورد. با تأسیس دانشگاه‌های جدید، ایران با دانش جدید آشنا شد. در ابتدا با کندی و سپس با شتاب بیشتر نقش‌پذیری ایران در تولید علم جهانی، به عنوان شریکی پیرو به‌تدریج شکل گرفت.

در این پژوهش آمده است که در چند دهه اخیر با انتشار شتابنده و گستردە نتایج تحقیقات پژوهشگران دانشگاهی ایران، در قالب مقالات علمی در پایگاه‌های معتبر بین‌المللی، نوعی روحیه خودباوری علمی پدید آمد.

دراین مقاله به این نکته اشاره شده است که به‌رغم پیشرفت‌های خیره‌کنندە چند دهه اخیر، تعلیمات و تحقیقات علمی در غالب حوزه‌های دانشی با سرمشقی که دیگران فراهم کرده‌اند، انجام می‌شود. چنین وضعیتی ایران را در موقعیت پیرو شاگرد، و مقلد قرار می‌دهد.

* از پایگاه شاگردی به مقام استادی علم

در این پژوهش به این نکته اشاره شده است که اینک بحث بر سر این است که چگونه می‌توان در علم و فناوری از پایگاه شاگردی به مقام استادی علم رسید. این مطلب لاجرم بحث مرجعیت علمی را پیش می‌نهد.

نخستین بار رهبری جمهوری اسلامی ایران این واژە مرکب را وارد ادبیات برنامه‌ریزی علمی کشور نمود. از بیان ایشان چنین برداشت می‌شود که مرجعیت علمی حاوی دو مؤلفه اصلی استقلال علمی و بهره‌گیری دنیا از دستاورد‌های علمی جمهوری اسلامی است.

پس از آن، اسناد متعددی مانند نقشه جامع علمی کشور، سند چشم انداز ۱۴۰۴ ایران، نقشه جامع سلامت، سیاست‌های کلی علم و فناوری و نیز آئین‌نامه‌های متعدد، مرجعیت علمی را به عنوان حکم برنامه‌ای و اجرایی در برنامه درج کرده و یا تنها از آن نام برده‌اند. 

* مرجعیت علمی در ایران

در ادامه این پژوهش آمده است که موضوع مرجعیت علمی در ایران، در بدو امر مفهوم مرجعیت دینی را تداعی می‌کند. مرجع دینی، فرد فاضلی است که وفق ضوابطی امکان رجوع مردم برای کسب تکالیف دینی و به ویژه احکام شرعی را فراهم می‌آورد. در اینگونه مرجعیت لاجرم بحث تقلید نیز مطرح
است.

مرجعیت به معنایی که در حوزۀ دین کاربرد دارد، حداقل تاکنون در حوزۀ علم به کار نرفته است

این پژوهش بیان می‌کند که با توجه به ویژگی‌هایی که فقه و احکام شرعی دارند، و معانی مجتهد و مقلد، فعال به لحاظ مضمون نمیتوان اشتراکی در مرجعیت علمی و فقهی جست. به عبارت دیگر، مرجعیت به معنایی که در حوزۀ دین کاربرد دارد، حداقل تاکنون در حوزۀ علم به کار نرفته است.

این پژوهشگر توضیح می‌دهد که  نه در ایران و نه در کشور‌هایی که در حوزە علوم و فناوری به پیشرفت‌های مناسبی دست یافته‌اند؛ لذا فعلا به استثنای اشتراک در معنای لغوی اشتراکی در ادبیات برنامه‌ریزی تعلیمی و تحقیقی ندارند و در ادبیات علمی جهانی از واژۀ مرجعیت کمتر استفاده می‌شود. 

* تجربیات تمدن اسلامی در دستیابی به مرجعیت علمی

این مقاله بنای اصلی تحلیل خود را بر بهره‌گیری از تجربیات تمدن اسلامی در دستیابی به مرجعیت علمی قرار داد. با بررسی و جست‌وجو نگارنده به این نتیجه رسید که مرجعیت علمی حاصل پدیداری و برپایی پنج مؤلفه اصلی در جامعه است:

بنیان نهادن تمدن نوین اسلامی جز از مسیر دستیابی به مرجعیت علمی و فنی ممکن نیست
  • فرزانگی و دانشمندی
  • پرسشگری و جویشگری
  • پیشگامی و پیشتازی
  • رهبری و پیشوایی
  • و پایداری و دیرپایی

به زعم این پژوهشگر افزون بر آن تأکید شد که برای نیل به مرجعیت علمی در هر جامعه‌ای باید بستر و شالوده‌های مرجع‌ساز فراهم شوند. در مقاله به چهار شالودە مرجع‌ساز علمی اشاره شد: پیشوایی و حکمرانی علم، مدارا و سهل‌گیری اجتماعی، منش و سنت‌های نوآورانه، و حکمرانیِ علمی مرجع‌ساز.

رحیمی در ادامه به این مهم اشاره می‌کند که در سه دهه اخیر بستر مناسبی در ایران برای توسعە علمی ایجاد شده است، اما هنوز شالودە کافی و محکمی برای حرکت به‌سوی مرجعیت علمی فراهم نشده است. همچنین واضح است که غالب اصول پنجگانه محقق نشده‌اند و بعضا فاصلۀ بسیار زیادی بین وضع موجود علمی و موقعیت مرجعیت علمی وجود دارد.

این پژوهش در پایان به این مهم اشاره می‌کند که از نتایج بیرونی و مهم مرجعیت علمی (خوداتکایی) نه خودبسندگی و استقلال و درون‌زا بودن جامعه و در نهایت تمدن‌سازی است، چرا که جوهرە تمدن‌های پیشرو، پیشوایی علمی و فنی در میان جوامع بوده است. لذا، بنیان نهادن تمدن نوین اسلامی جز از مسیر دستیابی به مرجعیت علمی و فنی ممکن نیست.

به زعم این پژوهشگر این پژوهش به‌طورکلی می‌توان نتیجه گرفت که، تبیین وضع موجود علمی کشور و آینده‌بینی و آینده‌نگاری مبتنی بر مرجعیت علمی، تحقیق و تحلیل گسترد‌ه‌ای را می‌طلبد.

انتهای پیام/

ارسال نظر