صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۲۷ - ۰۹ آبان ۱۳۹۵

یک ایران و دو نامزد رئیس‌جمهوری / آیا دوره کلینتون فرصت بهتری برای ایران است؟

سرنوشت رویدادها و مناسبات سیاسی در دنیا به ویژه وضعیت خاورمیانه، رابطه آمریکا با ایران، رابطه مسکو با واشنگتن و... در دوران ریاست جمهوری بعدی آمریکا چگونه خواهد بود؟ وب‌سایت آمریکا دیلی نیوز در مجموعه گزارش‌هایی این موضوعات را به تفکیک ریاست جمهوری هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات و دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوری‌خواه مورد بررسی قرار داده است. گزارش پیش رو، دومین مجموعه از این گزارش‌هاست که به رابطه ایران و آمریکا در دوران رئیس بعدی کاخ سفید اختصاص دارد.
کد خبر : 129958

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، بسامد رابطه آمریکا و ایران، دقیقا شبیه به رابطه آمریکا و کوبا است. مناسبات پردامنه واشنگتن و محمد رضا شاه پهلوی در اثر یک انقلاب ضد آمریکایی در سال 1979 (1357) به وضعیت دراماتیکی تبدیل شد. 20 سال قبل از آن نیز انقلاب کوبا باعث شده بود تا رابطه مناسب واشنگتن و ژنرال باتیستا رو به اضمحلال برود.


اما یک تفاوت ویژه میان ایران و کوبا وجود دارد. با وجود اثرگذاری انقلاب کوبا بر بسیاری از کشورهای آمریکای کارائیب و آمریکای لاتین، این کشور هرگز قدرت نظامی، ژئو پلتیک، اقتصادی و مذهبی ایران را ندارد. به همین دلیل است که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فصل جداگانه‌ای را در مواضع خود به چگونگی رفتار با ایران اختصاص می‌دهند.


بحران حمله به سفارت آمریکا در تهران در 4 نوامبر 1979 (13 آبان 1358) باعث شد تا موضوع ایران به بحثی داغ میان جیمی کارتر، نامزد حزب دموکرات و رونالد ریگان، نامزد حزب جمهوری‌خواه در انتخابات سال 1980 تبدیل شود. در حالی که دموکرات‌ها طبق برنامه «سورپرایز اکتبر» سخت به دنبال آن بودند تا با آزادی دیپلمات‌های بازداشت شده آمریکایی در تهران، حمایت افکار عمومی از جیمی کارتر، رئیس‌جمهوری وقت را بالاتر ببرند، این موضوع آن قدر به تاخیر افتاد و حملات ریگان به کارتر در مناظره‌های انتخاباتی بر سر این موضوع آنقدر برجسته بود که عملا سورپرایز اکتبر به «فاجعه اکتبر» تبدیل شد. دست آخر، این ریگان بود که موفق شد کارتر را شکست بدهد.


توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 نیز باعث شده تا موضوع چگونگی رفتار با ایران به یکی از پربحث ترین موضوعات میان هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ تبدیل شود. کلینتون، عموما هوادار رهیافت اوباما در مقابل ایران و ترامپ منتقد سرسخت آن است.


رابطه با ایران در دوران احتمالی ترامپ


برجام، مهمترین اتفاق میان ایران و آمریکا طی 2 دهه اخیر بوده است. قطعا برخورد با آن نوع روابط ایران و آمریکا را در آینده تعیین خواهد کرد. مقامات مختلفی در ایران، به ویژه رئیس‌جمهوری حسن روحانی، صراحتا به نامزدهای انتخابات آمریکا هشدار داده‌اند که اگر برجام را نقض کنند، هرگز نمی‌توانند اعتماد ایران را تا ابد به دست آوردند.


دونالد ترامپ، در یک سال اخیر 2 موضع درباره برجام اتخاذ کرده است. در هر 2 موضع، او از برجام انتقاد کرده اما نتیجه گیری‌اش متفاوت بوده است. او بارها اعلام کرده که «به نظر من این توافق احمقانه‌ترین توافق است. شاید بدترین توافق در کل تاریخ کشور است یا حتی در کل دنیا. این توافق واقعا یک فاجعه است. فراتر از آن چیزی که بتوان درمورد آن صحبت کرد.» اما تا 2 ماه پیش او معتقد بود که با وجود حماقتی که در این توافق وجود دارد، آن را اجرا خواهد کرد اما در موضع دومش، نتیجه‌گیری متفاوتی ارائه کرد و گفت که به این توافق پایبند نخواهد بود و آن را پاره خواهد کرد.


واکنش رهبر عالی ایران به این موضع، خبرسازترین موضع مقامات ایرانی بود. آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ گفته بود(ند): «ما ابتدا برجام را نقض نخواهیم کرد اما اگر طرف مقابل (آمریکا) آن را پاره کند، ما آن را آتش خواهیم زد.»


این موضع‌گیری طبیعی بود. ایرانی‌ها برای رسیدن به برجام هزینه‌های متفاوتی را متقبل شده‌اند. آن‌ها برای توقف تحریم‌های جهانی که اقتصاد این کشور را با بحران مواجه کرده بود حاضر شدند بخش گسترده‌ای از برنامه هسته‌ای خود را برای سال‌های طولانی متوقف کنند. ایرانی‌ها به برجام به چشم فرصتی برای بازگشت به نظم جهانی و نقش آفرینی مجدد در منطقه نگاه می‌کنند. توافق هسته‌ای باعث شد تا ایران مهمترین کالای صادراتی خود یعنی نفت خام را که بخش زیادی از بودجه سالیانه این کشور بر فروش آن متکی است، به بازارهای جهانی بازگرداند. وزیر نفت ایران گفته است که پس از برجام صادرات نفت ایران از زیر 1 میلیون بشکه در روز به رقم تقریبی 4 میلیون بشکه رسیده است.


بنابراین، برجام مهمترین رکن در وضعیت رابطه آمریکا با ایران خواهد بود. اگر برجام از سوی ترامپ پاره شود، ایران فقط آن را آتش نخواهد زد بلکه همکاری‌های پنهانی دو طرف درباره موضوعاتی همچون بحران یمن، سوریه و عراق حتما متوقف خواهد شد. هرچند که حضور روسیه و طرف‌های اروپایی در برجام، احتمالا مانعی در برابر رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا برای برهم زدن برجام خواهد بود، اما ترامپ، الگویی از خود ارائه داده که هرگز حاضر به پذیرش پیشنهادهای هیچ طرفی نیست.


اما موضوع برجام تنها موضوع مورد اختلاف میان ایران و آمریکا در دوران ترامپ نخواهد بود. ایران طی سال‌های اخیر نشان داده که تلاش بسیاری دارد که از مرزهای آبی‌اش حفاظت کند. در برخی از این موارد، اقدامات دریابانان ایرانی (ادعا شده) که برای ناوهای آمریکایی تحریک کننده بوده است. تکرار این موضوع نشان می‌دهد که حضور پر رنگ دریایی برای ایران یک موضوع حیاتی به حساب می‌آید.


کلینتون به احتمال بسیار زیاد، در مورد ایران، تا اندازه قابل توجهی به میراث اوباما وفادار خواهد بود. بسیار بعید است که اجرای برجام در دوران وی با مانعی رو‌به‌رو شود. این کمترین جبرانی است که کلینتون می‌تواند بابت حمایت همه جانبه اوباما از نامزدی وی ارائه کند.

پاسخ ترامپ به این مورد، همانند واکنش او به برجام است. «باید پاسخ ایرانی‌ها را در دریا داد تا هرگز جرات نزدیک شدن به ناوهای ما را پیدا نکنند.» کلینتون گفته بود که این واکنش، آمریکا و ایران را به تقابل نظامی خواهد کشاند.


از سوی دیگر، تمامی تعامل‌های اوباما با ایران از منظر ترامپ، یک عنوان بیشتر ندارد: «باج به ایرانی‌ها.» او هفته گذشته در توییتر خود نوشت که دولت اوباما دائما باج دادن به ایران را تکرار می‌کند اما او حاضر نیست به ایران باج بدهد. چنین دیدگاهی نشان می‌دهد که حوزه تعاملات ایران و آمریکا در بسیاری از زمینه‌ها در دوران ترامپ خاتمه خواهد یافت.


روی دیگر سکه نیز باید دیده شود. به نظر می‌رسد که سخت‌گیری ترامپ نسبت به ایران در چارچوب سیاست گسترده‌تر او برای سخت‌گیری نسبت به کشورهای خاورمیانه – به استثنای اسرائیل- قرار می‌گیرد. او با اشاره به متحدان آمریکا در منطقه خاورمیانه گفته که دلیلی نمی‌بیند که آمریکا بیشتر از این‌ها خود را هم‌پیمان با کشورهایی همچون عربستان و امارات بداند. او گفته آمریکا در حالی خود را برای منافع این کشورها به خطر انداخته که دولت عربستان، عامل اصلی حملات 11 سپتامبر است.


رقابت و تنش‌های خطرناک میان ایران و عربستان و همچنین دیگر شرکای منطقه‌ای آمریکا در منطقه خاورمیانه نشان می‌دهد که این رویکرد می‌تواند، خود فرصتی برای مناسبات میان تهران و واشنگتن باشد. مهمترین موضع ترامپ در این زمینه به بحران سوریه برمی‌گردد. او گفته که حذف داعش برای آمریکا به مراتب مهمتر از حذف بشار اسد، متحد ایران در سوریه است. شاید همین نقاط اشتراک بتواند فرصت‌هایی برای همکاری میان ایران و آمریکا در متن مناقشه زیادی که احتمالا ترامپ می‌آفریند، ایجاد کند. سیاست همیشه رنگی خاکستری دارد.


رابطه با ایران در دوران احتمالی کلینتون


از زمان پیروزی انقلاب در ایران، تاکنون 3 رئیس‌جمهوری دموکرات و 3 رئیس‌جمهوری جمهوری‌خواه به کاخ سفید رسیده‌اند. سوابق نشان می‌دهد که با وجود دشواری‌هایی که میان رابطه ایران و آمریکا در همه این دوره‌ها وجود داشته اما دموکرات‌ها، رئوسای جمهوری بهتری برای این رابطه بوده‌اند.


فشار کارتر به شاه سابق ایران برای کاستن از شدت برخوردها با فعالان سیاسی که حالا برخی از آن‌ها از مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران هستند، عذرخواهی مادلین آلبریت، وزیر امور خارجه بیل کلینتون از ایران بابت کودتا علیه محمد مصدق و برجام سه رویداد تاریخی بزرگ در این رابطه هستند. در همه این دوره‌ها، امکان تقابل نظامی میان ایران و آمریکا نیز به پایین‌ترین سطح خود رسید. در مقابل، در اثر سیاست تهاجمی جمهوری‌خواهان، زمینه مذاکره‌های متفاوتی میان ایران و آمریکا فراهم شد.


در دوره ریگان، ماجرای مک فارلین و خرید تسلیحات نظامی با واسطه از سوی ایران رخ داد. در دوره جورج بوش نیز حمله آمریکا به عراق و افغانستان باعث بازشدن باب مذاکرات درباره آینده این دو کشور میان تهران و واشنگتن شد. اما ایران در تمام این دوره‌ها از سیاست حمایت ریگان از صدام در دوره جنگ (تحمیلی) عراق و ایران و مداخله گسترده بوش در منطقه به شدت آزرده بود. بنابراین شاید ایرانی‌ها ترجیح بدهند که یک نامزد دموکرات به کاخ سفید برسد به ویژه حالا که تجربه باراک اوباما را نیز دیده‌اند.


کلینتون به احتمال بسیار زیاد، در مورد ایران، تا اندازه قابل توجهی به میراث اوباما وفادار خواهد بود. بسیار بعید است که اجرای برجام در دوران وی با مانعی رو‌به‌رو شود. این کمترین جبرانی است که کلینتون می‌تواند بابت حمایت همه جانبه اوباما از نامزدی وی ارائه کند.


تفاوتی اساسی میان سیاست کلینتون و اوباما در قبال ایران وجود دارد. به عبارت دیگر اختلاف اصلی درباره روابط گسترده‌تر آمریکا با ایران است. هیلاری در سال 2007 از توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کرد، بدون آنکه از خاتمه جنگ سرد میان ایران و ایالات متحد آمریکا حمایت کند. اوباما در مقابل، چنین باور داشت که تنها اگر یخ جنگ سرد ایران و آمریکا ذوب شود، دیپلماسی هسته‌ای شانس توفیق دارد.

او البته در آغاز کمپین انتخاباتی‌اش در جولای 2015 (تیر 94) ایران را «جدی‌ترین خطر» و «بزرگترین حامی تروریسم» معرفی کرده بود. او حتی گفته بود که در صورت حمله اسرائیل به ایران، ذره‌ای در حمله به ایران تردید نخواهد کرد. هرچه حمایت اوباما از کلینتون بیشتر شد و هرچه که ترامپ از سیاست‌های خارجی دولت اوباما درباره ایران انتقاد می‌کرد، تندوروی‌های او نیز در قبال ایران کاهش پیدا کرد.


اما مشاوران ارشد اوباما همچنان به اجرای سیاست‌هایی سخت‌گیرانه‌تر نسبت به دوره اوباما درباره ایران اعتقاد دارند. از جمله مایکل مورل، معاون و رئیس موقت پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و مشاور کنونی کمپین هیلاری کلینتون اعتقاد دارد که آمریکا باید تحریم‌های جدیدی برای توقف «فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران در خاورمیانه» وضع کند. جک سولیوان دیگر مشاور ارشد کلینتون نیز هربار که نوبت به صحبت درباره ایران رسیده است، فرصت انتقاد و بازگشت تحریم‌ها را از دست نداده است. نباید تاثیر این مشاوران ارشد بر سیاست کلی کلینتون نسبت به ایران را دست کم گرفت.


کلینتون پیشتر نیز در سال 2007 در رقابت درون حزبی با باراک اوباما، پیشنهاد اوباما مبنی بر دیدار با رهبران ایران را به تمسخر گرفته بود. او گفته بود که این طرح «غیر مسئولانه و کاملا ساده لوحانه» است. 8 سال بعد او در رقابت درون حزبی با برنی ساندرز، جملات مشابهی را برای نقد برنامه معتدل ساندرز در برابر ایران به کار برد: «نظرات ساندرز بازتاب درک کاملا اشتباه او از دیپلماسی صبورانه است.»


تفاوتی اساسی میان سیاست کلینتون و اوباما در قبال ایران وجود دارد. به عبارت دیگر اختلاف اصلی درباره روابط گسترده‌تر آمریکا با ایران است. هیلاری در سال 2007 از توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کرد، بدون آنکه از خاتمه جنگ سرد میان ایران و ایالات متحد آمریکا حمایت کند. اوباما در مقابل، چنین باور داشت که تنها اگر یخ جنگ سرد ایران و آمریکا ذوب شود، دیپلماسی هسته‌ای شانس توفیق دارد. اوباما به همراه کردن ایران از طریق توافقی متقابل اعتقاد داشت اما کلینتون همراه کردن ایران را از طریق اعمال فشار پیگیری می‌کرد. شاید این موضوع به خوبی نشان بدهد که چرا جان کری، توفیق به مراتب بیشتری در قیاس با هیلاری کلینتون در ایجاد توافق با ایران داشت.


نامزد کنونی دموکرات‌ها از توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کند اما تاکید دارد که این موضوع نباید آغازگر روابط کاملا متفاوت با جمهوری اسلامی ایران باشد. او در یک سخنرانی درباره توافق هسته‌ای با ایران در موسسه بروکینگز در ماه سپتامبر 2015 (شهریور 94) گفته بود که « توافق هسته‌ای بخشی از گشایش (روابط) دیپلماتیک بزرگ‌تر (با ایران) نیست.»


بنابراین فشارها بر ایران در دوره کلینتون به نسبت دوره اوباما افزایش خواهد یافت. سیاست منطقه ای ایران و حقوق بشر دو اهرمی خواهند بود که کلینتون آن‌ها را برای فشار بر ایران محک خواهد زد. اما چارچوبی برای این فشارها وجود خواهد داشت: برجام. کلینتون قطعا متوجه است که نمی‌تواند فشارها بر ایران را بدون احتیاط افزایش دهد. تحریم‌ها و فشارهایی که ایران را از مزیت‌های برجام محروم کند، به نابودی کل برجام منجر خواهد شد. پس میراث اوباما به نحو قابل توجهی دست و پای سیاست اعمال فشار بر ایران را در دوره کلینتون خواهد بست. به همین دلیل است که سیاست‌های مقابله با ایران در دوره کلینتون برخلاف ترامپ، حد و مرز قابل تعیینی دارد.


ترجمه هانا اسمخانی


انتهای پیام/

ارسال نظر