دزدان مسلح: آژیر نزنید، این سرقت مسلحانه است!
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، عقربه های ساعت به 8صبح نزدیک می شد که خودروی حامل دزدان مسلح مقابل بانک تجارت در بولوارشریعتی مشهد متوقف شد. نوار زردرنگ «به صحنه جرم وارد نشوید» محدوده ورود سارقان مسلح به بانک را مشخص می کرد. «چشم بندهای سیاه» از چهره سارقان باز شد و آن ها در حالی که توسط کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت های مسلحانه پلیس آگاهی به محدوده وقوع جرم هدایت می شدند، مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند تا چگونگی جزئیات سرقت 22میلیونی از بانک تجارت را در حضور قاضی حیدری (معاون دادستان مشهد) بازسازی کنند.به دستور مقام قضایی دستبندهای آهنین از دستان مسعود (یکی از متهمان) باز شد و او دوباره سلاح کلت را به دست گرفت تا این بار در حضور پلیس رخدادهای گذشته را بازگو کند.
در آغاز بازسازی صحنه جرم، ابتدا سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) خلاصه ای از محتویات پرونده، اعترافات متهمان در مراحل بازجویی و چگونگی دستگیری آنان را شرح داد. سپس قاضی «حیدری» با تفهیم مواد قانونی به متهمان از آنان خواست مواظب اظهارات خود باشند و حقیقت ماجرا را بیان کنند چراکه اظهارات آن ها در مراحل دادرسی مورد استناد قضایی قرار می گیرد.
در ادامه بازسازی صحنه جرم و در حالی که تعدادی از شهروندان نیز در محل تجمع کرده بودند، «مسعود» وارد بانک شد و گفت: در این سرقت از موتورسیکلت هوندا استفاده کردیم. اسلحه و لوازم دیگر سرقت را از مصطفی گرفته بودم. وقتی داخل بانک شدم، مصطفی با موتورسیکلت در بیرون از بانک منتظر ایستاده بود. من فریاد کشیدم «کسی آژیر نزند، این سرقت مسلحانه است!» و سپس ساک را به سوی رئیس بانک پرت کردم و گفتم ساک را پر از پول کند! مشتریان داخل بانک یک طرف جمع شده بودند و می ترسیدند اما من توجهی به آن ها نداشتم. 2نفر از کارکنان بانک مشغول ریختن پول ها به درون ساک بودند، اگرچه خودم هم می ترسیدم، ولی حواسم را جمع کرده بودم که کسی از گوشی تلفن استفاده نکند.وی در پاسخ به مقام قضایی که پرسید چرا این بانک را برای سرقت انتخاب کردید، گفت: به خاطر این که خلوت بود! سپس ادامه داد: حدود 22میلیون سرقت کردیم و من همه پول ها را به مصطفی دادم، او همه کاره بود، بانک ها را از قبل شناسایی می کرد و من تنها روز سرقت می دانستم به کجا باید دستبرد بزنیم. آن روز هم مصطفی نگاهی به ساک پر از پول انداخت و مقداری از آن ها را به من داد. در بازجویی ها گفتم 8 میلیون به من داده است اما الان خودش می گوید 5میلیون داده است.
مسعود در ادامه اظهارات و اعترافات خود به «لانه مجردی» اشاره کرد و گفت: شب قبل از دستبرد مسلحانه، به خانه مجردی مصطفی در منطقه سیدی مشهد رفتیم. صبح هم پس از آن که مقداری موادمخدر مصرف کردیم، سوار بر موتورسیکلت به راه افتادیم و 3بار در اطراف بانک تجارت دور زدیم تا این که مصطفی گفت مرا مسخره کرده ای! گفتم این بار دور بزن من داخل می روم!این گزارش حاکی است: پس از آن که مصطفی هم اظهارات مسعود را تأیید کرد، آن ها به دستور مقام قضایی آماده بازسازی صحنه سرقت از موسسه فرشتگان در بولوار معلم شدند. مسعود که طبق معمول وارد بانک شده بود، گفت: اینجا ابتدا عابربانک ها را بررسی کردیم که مأمور نداشته باشد اما وقتی اسلحه کشیدم و رئیس بانک در گاوصندوق را باز کرد، دیدم پولی داخل آن نیست. از این موسسه فقط 500هزار تومان سرقت کردیم.
این سارق مسلح در بازسازی صحنه جرم سرقت بانک سینا نیز گفت: آن روز ترسیده بودم چون وقتی به بیرون از بانک نگاه کردم، مصطفی را ندیدم. در سرقت از این بانک ناکام مانده بودم که از محل فرار کردم. مردم به دنبالم می دویدند، جلوی پرایدی را گرفتم و قصد داشتم به زور سوار آن خودرو شوم ولی راننده که به شدت ترسیده بود، پدال گاز را فشرد. در این لحظه چشمم به مصطفی افتاد که جلوتر ایستاده بود، سوار موتورسیکلت شدم و برای آن که مردم را بترسانم، گلوله ای هوایی شلیک کردم.متهم پرونده سرقت مسلحانه همچنین هنگام بازسازی صحنه سرقت از موسسه افضل توس در خیابان علیمردانی مشهد نیز گفت: این بانک (موسسه) نیز در مکانی بود که راه گریز فراوانی داشت و خلوت هم بود اما وقتی زیاد معطل شدم ترسیدم که مأموران برسند، به همین خاطر هم تنها کیف رئیس بانک (موسسه) را سرقت کردم و به همراه مصطفی که داخل خیابان ایستاده بود، فرار کردیم.شایان ذکر است: هنگام بازسازی صحنه سرقت در بولوارمعلم، رئیس شعبه بانک کارآفرین (بانکی که در مجاورت محل سرقت واقع شده است)با اظهار نارضایتی از عملکرد کلانتری سجاد مشهد، خطاب به کارآگاهان پلیس آگاهی مدعی شد: حداقل به مسئولانتان بگویید ما بارها به کلانتری سجاد مراجعه کردیم تا مأمور مسلح به ما بدهند اگرچه هزینه های مأمور مسلح را هم پرداخت می کنیم اما فرمانده کلانتری در این امر کوتاهی می کند، شاید روزی هم برای بازسازی صحنه سرقت به اینجا بیایید!
انتهای پیام/